تعداد بازدید 157
|
نویسنده |
پیام |
ahriman051
کابر فوق حرفه ای
ارسالها : 63
عضویت: 24 /8 /1392
محل زندگی: مشهد
سن: 17
شناسه یاهو: ahriman051
تشکرها : 14
تشکر شده : 37
|
پسر تشنه
پسر گرسنه اش می شود ، شتابان به طرف یخچال می رود در یخچال را باز می کند عرق شرم ...بر پیشانی پدر می نشیند پسرک این را می داند دست می برد بطری آب را بر می دارد ... کمی آب در لیوان می ریزد صدایش را بلند می کند ، " چقدر تشنه بودم " پدر این را می داند پسر کوچولو اش چقدر بزرگ شده است ...  
امضای کاربر : می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند …
|
|
جمعه 01 آذر 1392 - 15:14 |
|
تشکر شده: |
|
|
تشکر شده: |
1 کاربر از ahriman051 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
admin & |
|
برای ارسال پاسخ ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.